پس از شهادت حضرت فاطمه (س) دخترش حضرت زینب(س) الگوی عفت و تقوی بود و این رسالت را به حکم شرع و وظیفه به عهده گرفت و از همه جهات به ویژه در جنبه ستر و عفاف نائبة الزهرا(س) بود. به گفته علامه مامقانی او درحجاب و عفاف فریده زمان بود واحدی از مردان از زمان کودکی و دوران زندگی پدر و برادران تا واقعه کوفه حضرت زینب(س)را ندیده بودند.
یحیی مازنی روایت کرده است: «مدتها در مدینه در خدمت حضرت علی(ع) به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه حضرت زینب(س) بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده، صدایی از او به گوشم نرسید.
نمی خواهم بدانم کوزه گر
از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم
سوتکی سازد.
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی
گستاخ و بازیگوش
و او یک ریز پی در پی
دم گرم گلوی خویش را اندر
گلویم سخت بفشارد.
وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
«بسم الله الرحمن الرحیم»
می نویسم به عشق امام مهربانی ها
او گفت:
اگر در آن جمعه ای که خورشید در آتش غم یاس می سوزد
و آسمان به یادش کبود می شود
و بهار در کبودیش می روید
لحظه ای به آسمان چشم بدوزیم
و با عشق به جستجوی تو باشیم
اگر لحظه ای به همراه خورشید بسوزیم
تو می باری...
و اگر بباری، کمان رنگین ایمان بر دل ها پل می زند
ای تمام هستی آب ها
نرگسی ها منتظرند
ببار... ببار که در این بهار
نرگسی ها، با قطره های گوارای وجودت
زیباتر می رویند
ای معنای حقیقی عشق
دستانم را بگیر...
دستانم را بگیر و مرا در آن جمعه ای که بهار می روید، با خود به اوج آسمان ببر
می خواهم با خورشید به عشق یاس بسوزم و با آسمان به یادش کبود شوم
می خواهم که در این بهار
در دستان تو برویَم
مرا به آسمان ببر تا این بار
با خوشید، با ابر، با آسمان،
با تمام نرگسی ها بخوانیم:
«اللهم عجل لولیک الفرج»
به این امید که شاید در این سال
بر دلهای چشم براهمان بباری
من شکایت دارم...
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به مسخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛
چـــــرا نمی فهمی؟
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حـــُرمــت دارد ...!
تاريخچه داريم ما؟؟؟
دقتی رو که دخترا موقع روبوسی دارن تا اینکه آرایششون خراب نشه
جراح مغز و اعصاب حین عمل نداره !!! :D
در آينده خواهيم ديد!!
دختر برای حل مسئله استاد رفت پای تخته;لبه چادرش روی زمین کشیده میشد
بچه ها به شریفی بسپریم لازم نیس امروز کلاس جارو بزنه(خنده کلاس)
دختر خیلی جدی و اروم برگشت و رو به پسر گفت:
پس کی میخواد تو رو جمع کنه!؟
(همون صداها این بار بلندتر خندیدن!!)
![](http://blogfa.com/images/smileys/03.gif)
آرایش کردن دخترا دقیقن همون رنگ کردن کلاغ
و انداختنش جای طوطی به مردمه..!
البته بلا نسبت....!![](http://www.speakfa.com/i/icons/sootzadan.gif)
![خنده خنده](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-laughing.gif)
![لبخند لبخند](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-smile.gif)