قایقی ساخته ام..
جنسش از راز و نیاز
بادبانش از صبر، دکلش از ایمان
در شبی مهتابی _
سفری دور و دراز، می کنم از لب دریا آغاز
دل به امواج بلا خواهم داد...
اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان
خواهد
که مرا منصرف از راه کند
راه بیراهه کند، مضطر و درمانده کند
.. باکی نیست
من به همراه دعایی دارم
و به دل قطب نمایی دارم
و اگر در طی راه،،
به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی
.. باز اندوهی نیست
بازوانی دارم
میزنم آب و شنا می کنم و میدانم
که «« خدایی »» دارم
که اگر خسته شدم دست گیرد بی شک
و به ساحل برساند به یقین....
لطفا این عکس را به اشتراک بگذارید.
♥♥♥
♥♥
♥
عيد قربان جلوه گاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است . فصل قرب يافتن مسلمآنان به خداوند، در سايه عبوديت است .
اگر ابراهيم خليل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعيل مى نهد، اگر اسماعيل ذبيح ، پدر را در اجراى امر خدايى ، تشويق و ترغيب مى كند، اگر شيخ الانبياء در نهادن كارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى ترديد و توقف نمى كند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقيده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است .
عيد قربان ، مجراى فدا كردن عزيزترين يعنى خدا است .
عيد قربان ، مجراى فيض الهى و بهانه عنايت رحمانى به بندگان مومن و مسلم و مطيع است .
قربانى تو در اين چيست ؟
در راه خدا، چه چيز فدا مى كنى ؟
با چه وسيله ، به استان پروردگار، تقرب مى جويى ؟ و كدام فديه را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى ؟
براى اولياء الله عيد قربان مجمع الشواهد صدق در گفتار، كردار، ادعا و عمل است . تو نيز، اگر بتوانى رضاى خويش را فداى رضاى حق كنى ، اگر بتوانى از خواسته دل در راه خواسته دين چشم بپوشى ، اگر بتوانى از داشته ها و خواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبوديت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .
مگر خليل الرحمان چه كرد؟ تو نيز اگر پير و مشى و مرام ابراهيمى ، نبايد هيچ چيز از آنچه دارى و به آن دلبسته اى ، همچون زن و فرزند، مال و منال ، پول و پس انداز، خانه و خادم ماشين و مسكن ، و... حجاب چهره جانت ، مانع بندگى و فرمانبرداريت شود و آنگاه كه پاى دين و خدا به ميان آيد، بسادگى و بصراحتى ابراهيمى و بصداقتى اسماعيلى درگذرى و امر مولا را مقدم بدارى .
اينجاست كه قربانى وسيله قرب مى شود و عيد قربان روز تقرب به خداوند.
آن هم نه قرب مادى و جسمى - كه خدا از محدوده حس و جسم بيرون است - بلكه قرب معنوى و تقرب ارزشى كه در سايه ايمان و عمل است .
آنچه انسان را به خدا نزديك مى كند، طاعت است .
و آنچه از ساحت قرب ربوبى دور مى سازد، معصيت است .
خدا به ما نزديك است ، حتى نزديكتر از رگ كردن ، كه خود فرموده است :
- و نحن اقربب اليه من حبل الوريد - ما از او دوريم ، چرا كه به جرم و گناه ، گرفتاريم و مجرم هرگز محرم نخواهد شد.
جایگاه روز عرفه
مرحوم شیخ عباس قمی درباره شب عرفه می گوید: «از لیالی متبرّکه و شب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن مقبول و دعا در آن شب مستجاب است. و کسی که آن شب را به عبادت بسر آورد، اجر و پاداش هفتاد سال عبادت را دارد.»
وی در رابطه با روز عرفه نیز می گوید: «روز عرفه از اعیاد عظیمه [و بزرگ] است، هر چند به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگانش را به عبادت و طاعت فراخوانده و سفره های جود و احسان خود را برای آنها گسترده و شیطان در این روز تحقیر و رانده شده و خشمناک است.»
امّا جایگاه والای روز عرفه، در روایات معصومین علیهم السلام بیشتر نمود پیدا می کند که در زیر به نمونه هایی اشاره می شود.
دعا و برآورده شدن حاجت
امام صادق علیه السلام در جای دیگری می فرمایند: «تَخَیَّرْ لِنَفْسِکَ مِنَ الدُّعاءِ ما اَحْبَبْتَ وَاجْتَهِدْ فَاِنَّهُ (یَوْمَ عَرَفَةَ) یَوْمُ دُعاءٍ وَمَسْأَلَةٍ؛ هر دعایی که دوست داری برای خود بخوان و [در دعا کردن[ بکوش که آن روز (روز عرفه) روز دعا و درخواست است.» و یقینا درخواستها استجابت را در پی دارد.
روز بخشش
ابن فهد حلّی در عدّة الداعی روایتی به این شرح برای روز عرفه نقل نموده است:
«وَفِی الْخَبَرِ اَنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالی یَقُولُ لِلْمَلائِکَةِ فِی ذلِکَ الْیَوْمِ یا مَلائِکَتِی اَلا تَرَوْنَ اِلی عِبادِی وَاِمائِی جاؤُا مِنْ اَطْرافِ الْبِلادِ شُعْثاءً غَبْراءً اَتَدْرُونَ ما یَسْئَلُونَ فَیَقُولُونَ رَبَّنا اِنَّهُمْ یَسْئَلُونَکَ الْمَغْفِرَةَ فَیَقُولُ اشْهَدُوا اِنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ؛ در روایت آمده که خدای سبحان به ملائکه در این روز می فرماید: ای فرشتگان من! آیا نمی بینید بندگان و کنیزان مرا که ژولیده و غبارآلود از اطراف شهرها آمده اند؟ و آیا می دانید آنها چه درخواستی دارند؟ ملائکه می گویند: پروردگار ما! آنها مغفرت می خواهند. پس خداوند می فرماید: شاهد باشید که من آنها را بخشیدم!»
تغییر شقاوت به سعادت
شیخ عباس قمی نقل نموده که امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم درخواست کمک می کرد. حضرت خطاب به او فرمودند: «وای بر تو! در این روز از غیر خدا سؤال و طلب کمک می کنی، حال آنکه در این روز برای بچّه هایی که در شکم مادر هستند نیز امید فضل خدا می رود که آنها سعید گردند!»
از روایات فوق، به خوبی اهمیت و جایگاه روز عرفه روشن می شود و این نکته استنباط می گردد که این روز، روز دعا و نیایش است. ما هم به اختصار در باره دعا، دعاهای روز عرفه و دعا در عرفات، مطالبی بیان می داریم.
کلیپ در همین مورد در ادامه ی مطلب
علت فضیلت و ثواب نماز اول وقت
از جمله دلایل ثواب و فضائل نماز اول وقت، می توان به تصریح و تأکید قرآن بر محافظت از نماز (حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی، بقره، آیه 238) اشاره نمود که توصیه ای، علاوه بر دستور، به برپا داشتن آن است. (وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِینَ، بقره، آیه 43)
روشن است که محافظت از نماز تنها از یک بُعد و جهت مقصود نبوده بلکه از جمیع جهات، مورد نظر آن است و یکی از آن جهات، رعایت وقت و اهتمام به اول وقت است که نشان از ارزش و اهمیت دادن به امر الهی می باشد و این امر، جدای از این حقیقت است که در خود وقت و زمان، حکمت ها و اسراری نهفته که قرار گرفتن در آن زمان و دقت در رعایت آن، می تواند مبدأ و تحقق بخشِ آثار فراوان و وصف ناپذیری در زندگی آدمی باشد.
بعلاوه اگر عمل به وظایف و تکالیف دینی، خصوصاً تکالیفی (همچون نماز و روزه و ...) که مقید به زمان خاصی هستند، دلیل بر ترجیح و برتری عاملِ آن نداشت و مکلف می توانست، در هر زمان و به میل خود آنها را بجای آورد، خداوند در قرآن از تعابیری نظیر؛ سابقوا الی مغفرة من ربکم ...، والسابقون السابقون اولئک المقربون و ... استفاده نمی کرد. پس سبقت گرفتن و قرار دادن درجه مقربون، برای سبقت گیرندگان در قرآن، در عوضِ انجام تکالیف و وظایف الهی در اول وقت آن و پیشی گرفتن از دیگران، گواهی دیگر بر ارزش و فضیلت نماز اول وقت است.
همچنین در کلام معصومان (علیهم السلام) نیز به فضیلت اول وقت تأکید و تصریح بسیاری شده است .
آثار و فوائد خواندن نماز اول وقت
امام صادق(علیه السلام) در این باره میفرمایند: «الصلوةُ تستحبُّ فی اَوَّلِ الأَوقاتِ»، خواندن نماز در اول وقت و در اولین فرصت، کاری مستحب و پاداش افزاست. (بحارالانوار، ج 80، ص 13) همچنین از آن حضرت نقل شده که نماز اول وقت، «خشنودی کردگار» را به همراه دارد.
برآورده شدن خواستهها از دیگر اثرات و برکات خواندن نماز اول وقت است، چنانچه حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت میکند که فرمود: «خداوند متعال با حضرت موسی(علیه السلام) تکلم کرد، حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: خدای من! کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا میکنم و بهشتم را برایش مباح میگردانم.» (بحارالانوار، جلد82، صفحه 204)
شکر نعمت نعمتت افزون کند...
آیه 7 سوره ی ابراهیم در مورد شکر و کفران نعمت سخن گفته شده است، در ذیل آیه تفسیری خدمتتان ارائه می دهیم.
بدون شک خداوند در برابر نعمت هایی که به ما می بخشد، نیازی به شکر ما ندارد، و اگر به شکرگزاری دستور داده، برای باز افزایی آن نعمت هاست. مهم این است که ببینیم حقیقت شکر چیست تا روشن شود که رابطه آن با افزونی نعمت چیست و چگونه می تواند خود یک عامل تربیتی باشد.
حقیقت شکر، تنها تشکر زبانی مانند گفتن "الحمدلله" و مانند آن نیست بلکه شکر دارای سه مرحله است:
نخست آن که به دقت بیندیشیم که بخشنده ی نعمت کیست و به او توجه کنیم. دومین مرحله، شکر زبانی است.
مرحله ی سوم که از همه مهم تر است، شکر عملی است، یعنی اینکه درست بیندیشیم که هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده است و آن را در مورد خودش به کار گیریم که اگر چنین نکنیم، کفران نعمت کرده ایم.
آری اگر نعمت چشم را در راه دیدن نشانه های الهی، نعمت گوش را در راه شنیدن آیات خدا، نعمت عقل را در راه شناخت آفریدگار هستی و به طور کلی هر نعمتی را در مسیر خود مصرف کردیم، خداوند را شکر کرده ایم، اما اگر همین نعمت ها وسیله ای برای طغیان و خودپرستی و غرور و غفلت و بیگانگی از خدا شد، مسلماً کفران نعمت کرده ایم، اگرچه همواره با زبان، خدا را شکر کنیم.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:" کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانی، بدون آن که خدا را فراموش کنی و دلت به کلی به آن نعمت مشغول گردد، و به آنچه خدا به تو اعطا کرده، راضی باشی و آن را وسیله ی نافرمانی او قرار ندهی و با امر ونهی و با استفاده از نعمت هایش مخالفت نکنی."
از این جا روشن می شود که شیوه ی شکر کردن برای قدرت و علم و نیروی فکر و اندیشه و نفوذ اجتماعی و مال و ثروت و سلامت و تندرستی کدام است و کفران آن چگونه است.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم : " شکر نعمت، پرهیز از گناهان است" همچنین از ایجاد رابطه ی میان شکر و فزونی نعمت روشن می شود که هر گاه انسان ها نعمت های خدا را درست در همان هدف های واقعی نعمت صرف کنند، در عمل ثابت می کنند که لیاقت و شایستگی سبب فیض بیشتر و موهبت افزون تر می گردد. در برابر این گروه، افراد نالایق و ناشایستی هستند که حتی نعمتی که در اختیار دارند، برای آنان اضافی است، تا چه رسد به فزونی نعمت.
ماجرای انفجار
ساعت 30 : 20 روز یکشنبه 7 تیر 1360، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هیأت دولت و …) به تدریج به سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران واقع در سرچشمه ی تهران وارد شدند. نوای ملکوتی قرآن کریم در فضای سالن طنین انداخته بود و صالحان را بشارت تحقق وعده ی الهی می داد. پس از پایان قرائت قرآن کریم و اعلام برنامه، آیت الله بهشتی آغاز سخن نمود. بحث درباره ی تورم بود، اما عده ای از اعضا خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. دکتر بهشتی سخنانش را با این جملات آغاز کرد:
ما بار دیگر نباید اجازه دهیم، استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی گیرند، انتخاب شوند. این کلمات که از لبان حقگوی ایشان بیرون تراوید. ناگهان برقی جهید و نوری خیره کننده و صدایی مهیب برخاست. زمین تکان سختی خورد و دیوارها به شدّت لرزید. در کمتر از ثانیه ای از سالن جز تلی از خاک چیزی باقی نماند. بیش از هفتاد تن از بهترین عزیزان انقلاب، زیر خروارها خاک مدفون شدند و روح فرزندان رشید اسلام و معلمان بزرگ شهادت و ایثار در ملکوت اعلی به پرواز درآمد. همگان ذکر خدا بر لب به سوی وعده گاه الهی رهسپار شدند و بدین ترتیب جنایتی که تاریخ بشری شبیه بدان را در صفحات خود ثبت نکرده و به یاد نداشت، به وقوع پیوست و توحش غربی و نفاق داخلی، همگام با هم به جشن شهادت فرزندان امام خمینی «قدس سره» پایکوبی کردند.
عامل بمب گذاری، منافق نفوذی به نام محمّدرضا کلاهی بود که خود جزء نیروهای خدماتی حزب به حساب می آمد و پس از انفجار موفق به فرار گردید و راهی فرانسه شد.
دوستان خواهشا از این لینک دیدن کنید .
روی لینک زیر کلیک کنید.
این لینک رو یکی از دوستان برام فرستاده.
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
گفتم: خب خسته شدم دیگه...
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک
(خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
*
در حسرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
تا هست به هستی بکشندش به جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست
رسیدن به خدا چقدر برات ارزش داره؟ اصلا خود خدا چقدر برات ارزش داره؟ تا چه مرحله ای حاضری به خاطر خدا بگذری؟ تا وقتی که راحتی ت به خطر نیفته؟ یا تا مرحله ای که قرار نیست پولی خرج کنی؟ یا تا زمانی کهسلیقه ت با خدا جور باشه؟
خیلی ها تا مرحله جان هم حاضر شدن به خاطر خدا بگذرن
و المومنون اشد حبا لله!
دوست دارم فکر کنی و برای هر مرحله ای که حاضر نیستی به خاطر خدا بگذری براش دلیلی پیدا کنی و اگه خواستی ما رو هم در جریان بذار
مردی اعرابی از امیرالمومنین علیه السلام پرسید؛ سگی را دیدم با گوسفندی جستن كرد و از آنها حملی به هم رسید، آیا این حمل به كدامیك ملحق است ؟
آن حضرت علیه السلام فرمود: او را در كیفیت خوراكش آزمایش كن ، اگر گوشتخوار بود سگ است و اگر علف خوار بود گوسفند. اعرابی : او را دیده ام گاهی
گوشت خورده و گاهی علف . علی علیه السلام او را در آب آشامیدن آزمایش كن ، اگر با دهان آب می خورد گوسفند است و اگر با زبان آب می خورد سگ
است . اعرابی : هر دو جور آب می خورد.
علی علیه السلام او را در راه رفتن آزمایش كن ، اگر دنبال گله می رود سگ است و اگر وسط یا جلو گله می رود گوسفند است . اعرابی : گاهی چنین است
و گاهی چنان . علی علیه السلام او را در كیفیت نشستن ملاحظه كن ، اگر بر شكم می خوابد گوسفند است و اگر بر دم می نشیند سگ است . اعرابی :
گاهی به این ترتیب می نشیند و زمانی به آن ترتیب . علی علیه السلام او را ذبح كن اگر در شكمش شكنبه دیدی گوسفند است و اگر روده وامعاء دیدی سگ
است . اعرابی از شنیدن این نكات دقیق و متحیر و مبهوت شد.